آشنایی با اندیشه های آنچه که امروزه غرب و تمدن غربی نامیده می شود، بعد از شکوفایی این تمدن و چیره شدن آن بمدد کامیابی در ایجاد ساختارهای اجتماعی پیچیده و کارا و نیز دستیابی به فن آوری که مرهون شیوه اندیشه و جهان بینی آن است، همیشه برای اندیش ورزان و فرهنگ دانان تمدن مقابل که تمدن شرقی اعم از تمدن اسلامی است مهم و حائز اهمیت می باشد. به ویژه که میراث داران آنچه که به عنوان تمدن شرقی شناخته می شود اکنون دست پایین را در تعاملات با تمدن چیره غربی دارند و در عین حال روزگار شکوفایی و درخشش جوامع خود را در حافظه تاریخی نگهداشته اند. پرسش اینکه چرا تمدن شرقی با آنهمه دستاوردهای خیره کننده از نفس افتاد و تمدن غربی فاصله خود را با آن کم کرده و سرانجام طی چندقرن متکلم وحده و چیره بر تعاملات بین المللی شد و ارزشهای خود را بسیار گسترده حتی در جوامع غیر غربی تزریق کرد، یکی از پرسش ها مهم و هنوز تر و تازه اندیشمندان و فرهنگ دانان شرقی است. بدون تردید اغلب اندیشمندان غربی و بسیاری از همتایان شرقیشان، فلسفه غرب و راه و رسم فلسفیدن آن را یکی از برجسته ترین عوامل در توضیح این رویداد بر می شمردند. اما همین فلسفه با مشاهده سیاهی و جنبه های تاریک این تمدن، به انتقاد از آن و زایش مکاتب فلسفیای پرداخته است که اگزیستانسیالیسم در پایان قرن نوزدهم و قرن بیستم یکی از مشهورترین و معروف ترین آنهاست. بهترین مقدمه به زبان انگلیسی به قول اکثر فیلسوفان غربی معاصر درمطالعه اگزیستانسیالیسم، کتاب Irrational Man تالیف William Barret استاد فلسفه دانشگاه نیویورک می باشد. این کتاب با توجه به زمان نوشتنش که اوایل نیمه دوم قرن بیست است و نیز همزمانی با چهره های بیادی فلسفه اگزیستانسیالیسم مانند هایدگر و سارتر، کامو، سیمون دبوار، بوبر و… ارزشمند و بی هیچ تردیدی خواندنی است. این کتاب با عنوان “انسان خردگریز” ترجمه و در حال چاپ است. مترجم تلاش کرده است با حفظ امانت داری آهنگ نثر سنگین مولف را در ترجمه فارسی منعکس کند. در عین حال افزودن توضیحات احیانا مفصل در پاورقی ها به خواننده یاری می رساند تا ارتباط مفهومی با متن را حفظ نماید.