بیلی کالینز       Billy Collins

مترجم: سیدمحسن جلالی موسوی

از آنها می‌خواهم که شعری برگزینند و آن را در مقابل نور نگهدارند چون اسلایدی رنگی یا گوشی را به کندویش بفشارند می‌گویم موشی در شعری بیافکنید و تماشا کنید چگونه راه بیرون آمدنش را می‌یابد، یا درون اتاق آن شعر قدم بزنید و دیوارها را برای یافتن کلید چراغ لمس کنید

من از آنها می‌خواهم روی آب اسکی کنند در عرض صفحه‌ی شعر درحال دست تکان دادن برای نام سراینده در ساحل اما همه‌ی آنچه آنان می‌خواهند بکنند بستن شعر به صندلی‌ای با طناب است و شکنجه‌اش برای گرفنن اعتراف از درونش آنان شروع می‌کنند به لت و کوبش با شلنگ تا بیابند واقعا چه مقصودی دارد.